پاسخ‌هاي با ربط مشاوران!

يک کشيش، يک پزشک و يک مشاور مديريت هر از گاهي با هم گلف بازي مي‌کردند. يک روز آن‌ها منتظر تمام شدن بازي گروهي بودند که سرعت بازي‌شان بسيار پايين بود. مشاور مديريت با بي‌حوصلگي گفت: «اينا چي کار مي‌کنند؟ ما يک ساعت و نيمه منتظر مونديم! اين واقعا شرم‌آوره.» پزشک با او موافق بود: «آن‌ها نااميد به نظر مي‌رسن. من که تا حالا يک مشت آدم درپيت را توي زمين گلف نديده بودم.» در همين حال کشيش پيش مسئول زمين رفت و از او پرسيد چه خبر است: «اين گروهي که از ما جلوترن چي کار دارن مي‌کنند؟ اينا خيلي کُندند و به نظر به درد نخور ميان.» مسئول زمين با چهره‌اي غمگين پاسخ داد: «آره. راس مي‌گي. اونا يک گروه آتش‌نشان هستن که پارسال بينايي‌شون رو موقع خاموش کردن آتش ساختمان باشگاه ما از دست دادن. به همين دليل ما معمولا بهشون اجازه مي‌ديم به صورت آزاد هر چقدر دوست دارن بازي کنن.» سه گلف‌باز لحظه‌اي سکوت کردند. بعد کشيش گفت: «خداي من، چقدر بد. من امشب حتما به چند تا از کشيشاي مستجاب‌الدعوه‌مون مي‌سپرم که براشون دعا کنن.» پزشک گفت: «فکر خوبيه. من هم به يک دوست چشم‌پزشک جراح‌ام زنگ مي‌زنم تا ببينم براشون چي کار مي‌تونيم بکنيم.» مشاور مديريت چند ثانيه‌اي اوضاع را سنجيد و بعد به مسئول زمين گفت: «ببينم چرا اينا شب‌ها بازي نمي‌کنند؟»


تا چه حد راه‌حل‌هاي ما به‌عنوان مشاور براي حل مسائل کارفرما به مسئله‌ي واقعي ربط دارد؟

نمونه آزمون استخدامي شركت مشاوره Bain

سلام به دوستان عزيز. من علي نعمتي شهاب هستم؛ مهندسي صنايع خوانده‌ام و الان دارم MBA مي‌خوانم (و هر دو را هم در دانشگاه صنعتي اميرکبير.) قبلا چند مطلب به صورت مهمان از من در اين وبلاگ منتشر شده و از اين به بعد به لطف دوست عزيزم آقاي اردستاني قرار است من هم در اين وبلاگ بنويسم. سعي مي‌کنم که تا حد امکان به صورت منظم و حداقل هفتگي در اين وبلاگ بنويسم و اميدوارم در کنار هم بتوانيم در راستاي پيشرفت جامعه مشاوره مديريت در کشورمان تلاش کنيم. اين هم اولين پست من که همين اواخر در گزاره‌ها نوشتم:

شركت مشاوره Bain كه يكي از شركت‌هاي برتر مشاوره مديريت در دنيا است، سايتي براي آشنايي كساني كه علاقه‌مند به همكاري با اين شركت هستند با سيستم استخدامي خود درست كرده و در آن سه تا كيس را براي تحليل گذاشته است. قطعا اين آزمون‌ها براي سنجش سطح دانش و تجربه آدم بسيار مفيد خواهند بود. اين آزمون‌ها را در سايت زير ببينيد:

http://www.joinbain.com/apply-to-bain/interview-preparation/default.asp

در اين صفحه و در قسمت پايين آن سه كيس زير را مي‌بينيد: Personal Care Co ،Office Vending Services و Utility marketing strategy: video practice case. در مورد هر كيس مسئله‌اي براي تصميم‌گيري در يك شركت مطرح مي‌شود و سپس از شما چند سؤال در مورد آن مسئله پرسيده مي‌شود. پس از پاسخ دادن به هر سؤال، جواب Bain به آن پرسش به صورت تشريحي ارايه مي‌شود و در همان صفحه، پاسخي كه شما به آن سؤال داده‌ايد نيز نمايش داده مي‌شود تا امكان مقايسه فراهم شود. سؤال نهايي نيز عبارت است از: انتخاب يك گزينه تصميم‌گيري براي پيشنهاد به مشتري (يعني همان هدف نهايي كار مشاوره.) 

البته فرض بر اين گذاشته شده است كه چون شما امكان مقايسه پاسخ خودتان با پاسخ واقعي را داريد، ارزيابي مورد نظر را خودتان انجام خواهيد داد. پس انتظار نداشته باشيد در آخر اين آزمون از شما تقدير و تشكر شود و از شما براي كار كردن در شركت بين دعوت به عمل بيايد! :)

نتيجه آزمون من نشان داد كه در تحليل مرحله به مرحله اطلاعات وضع‌ام بد نيست، ولي در جمع‌بندي تحليل‌ها و كنار هم قرار دادن آن‌ها براي پيشنهاد گزينه نهايي به مشتري كه مشاورش هستم ضعف دارم (هر چند شهودم جواب نهايي را درست تشخيص داد!) :)

چگونگی تعریف مساله


تجربه خود کارگاه مشاوره موضوع خوبی برای شروع یادداشت است. "چگونگی" تعریف مساله و تشخیص قدمهای بعدی از اهداف کارگاه بود. حامد قدوسی بارها در مورد روشهای تحقیق تذکر داده است که روشها را درست به کار بگیریم. در خود کارگاه هم در اسلایدهای احسان احسانی (در شرکت مشاوره چه می گذرد) و کیارش اورنگ (اسلاید های خلاصه روشها) یادآوری شد تا مراقب باشیم این روشهای ساده را درست به کار بگیریم. مطالعه موردی که در کارگاه بنا بود بررسی شود مثال خوبی از مسایلی بود که در شروع برای ما ناشناخته است و قدم به قدم باید مساله را شناخت. مشکل خیلی قبل تر از ارائه راه حل، در یافتن اولویتها است: تمرین اول مطالعه موردی کارگاه. قرار بر این بود که بتوانیم استدلالی برای راه حل خود ارائه دهیم. اما روش جذابی که بیشتر موارد استفاده می شود روشی با عنوان "نظر متخصصین" است. روش محبوبی است اما بدون این که دقت کنیم چرا این روش؟ خطری که داشت کاربرد نادرست (زمانی که به جای پرسش هدفمند از کارکنانی از کارفرما که مستقیما با موضوع درگیر هستند، مشاورین نظر دهند) و عدم پایایی جواب بود. اتفاقی که برای گروه ما در کارگاه افتاد و اولویتها با یک دور دیگر پرسش از افراد تغییر کرد و نهایتا جواب آخر در هر دور کاملا متفاوت بود. نهایتا گروه در روز بعد تصمیم گرفت که تمرین دموکراسی را کنار بگذارد و با رسم نمودار درختی مشکل را شناسایی و اولویت یابی کند.

این نوشته توسط سرکارخانم بهاره حسینی برای بلاگ ارسال شده است.

مساله محوري

در کارگاه مشاوره سوالي که مدتها ذهنم را به خود مشغول کرده بود را جمع و جور کردم تا در يکي از زمان هاي استراحت در کارگاه از کيارش اورنگ يکي از مدرسين کارگاه پرسيدم. سوال من اين بود که يک شرکت يا سازمان که قصد دارد تحول ايجاد کند و پروژه هاي مختلفي تعريف کند، اين پروژه ها را با چه تقدم و تاخري انجام دهد. مثلا انجام پروژه برنامه ريزي استراتژيک مقدم است يا مثلا پروژه تجديد ساختار و بحث هاي بهينه سازي فرآيندها و يا اينکه مثلا کار ساختار سازماني بر همه اينها تقدم دارد. قاعدتا اين سوال به اين خاطر برايم مطرح شده بود که نمونه هاي مشابهي ديده بودم که در يک سازمان همزمان چند پروژه تعريف مي شود و برخي اوقات احساس مي کردم که در تعريف اين پروژه ها اشکالات منطقي وجود دارد و اينکه مثلا تا ماموريت سازمان در فلان پروژه تعريف نشود چه طور فلان کار در پروژه ديگر انجام خواهد شد. سوال را که پرسيدم کيارش اين طور جواب من را داد که اساسا تعريف پروژه هايي که ما در اکسنچر انجام مي داديم اين گونه نبوده است که مثلا يک سري پروژه هاي روتين و کليشه اي را در سازمان تعريف کنيم. بلکه تمام مبناي تعريف پروژه و تقدم و تاخر پروژه ها در سازمان را صورت مساله اي شکل خواهد داد که الان به عنوان مساله اصلي سازمان است. شرکت هاي مشاوره اي در ايران اگر بتوانند متدلوژي هاي کارشان را بر اين اساس انجام دهند صنعت مشاوره ما يک گام به جلو رفته است. به نظر من اگر اين وبلاگ بتواند همين يک نگاه را در بين مشاوران و کارفرماها جا بندازد بسيار کار بزرگي کرده است. بايد ياد گرفت که مشاور نبايد به تعريف کارفرما از پروژه اکتفا کند و بايد يک يا چند لايه عقب تر برود.

قبلا هم (اینجا) در اين مورد نوشته ام.