مطلبی که احسان از نوید تو بلاگ گذاشت منو یاده یه نکته تو کارگاه مشاوره انداخت.

معاون بازرگانی پالایش و پخش از شرکت کنندگان کارگاه بود. ده دقیقه از حامد وقت گرفت تا یه ارایه در رابطه با مشکل شرکت پالایش و پخش در رابطه با پمپ بنزین ها بده. مشکل اصلی هم کم بودن شدید نسبت جایگاه به ازای هر خودرو در ایران و نیز تراکم این جایگاه ها در  تنها مناطق خاصی از تهران بود. شرکت می خواد هم بدونه جایگاه های خود رو کجا قرار بده  و هم این که با چه استراتژی جایگاه های خودش رو زیاد کنه. در ضمن اعتقاد هم داشتند که شهرداری باهاشون تو این مسیر همراهی نکرده است.

خوب یک مساله در حوزه Public policy بود. و مسلما مشاوری که برای بنگاه ها ی اقتصادی مشاوره می دهد نمی تواند لزوما یک مساله حاکمیتی را نیز حل کند. همین قضیه در کارگاه عینا نمود پیدا کرد و افراد مختلف با رویکرد بنگاه ها ی اقتصادی به ارایه نظرات پرداختند. ضعف دانش public policy  به شدت موج می زد. برای خودم واقعا سوال شد که چرا در یک کشور در حال توسعه که به شدت دارای مشکلات بنیادین فراوان هست که مسلما بدنه دولتی از حل اون عاجزه چرا در این حوزه به این شدت کمبود مشاور داریم. البته دلیلش تقریبا واضحه! سخت بودن نحوه حل مسایل چه از حوزه دانشی و چه از حوزه مهارتی و نیز نحوه برخورد کوته بینانه اکثر کارفرمایان دولتی برای حل مسایل حاکمیتی بازار جذابی را برای ایشان ندارد. این مساله جای بسی تاسف دارد. وقتی شخصی مانند دکتر مشایخی با آن همه هوش و ذکاوت و تجربه و دانش از حوزه مشاوره برای دولت کنار گذاشته می­شود از مشاوران دیگر چه انتظار می­توان داشت. و اینجاست که آنان که متخصص نیستند مانند بسیاری از مراکز مطالعاتی گام در عرصه مشاوره مدیریت در حوزه حاکمیتی می نهند و نتیجه آن را امروز به خوبی درک می کنیم. اجرای ناموفق طرح مالیات بر ارزش افزوده، ابهام فراوان و سرگشتگی در طرح تحول اقتصادی، بحران آب و انرژی، ضعف حمل و نقل عمومی، حلقه مفقوده ارتباط دانشگاه و صنعت، مشکلات خصوصی سازی، بیکاری و .... همه از مشکلاتی هستند که بیش از آنکه ناشی از ضعف های فنی و تکنیکی و مهندسی باشند، ناشی از عدم استفاده از مشاوران مدیریت کارامد در برنامه ریزی و پیاده سازی طرح های مربوطه هستند.